باران زیبا
توو روزایی که دلها سرد و تنگه
برای عاشقا دنیا چه سنگه
همیشه توو قفس مونده صداشون
مسیرِ سبزِ رویاشون قشنگه
قلم توو دستشون میشه هویدا
برای مشقشون یک درسه اینجا
بُروزش میدن و سرفصل میشه
همه ایمانِ این یاران زیبا
هنوزم با همین حسی که دارن
توو جولانِ بلا مشغول کارن
میگن میشه بمونی تووی میدون
واسه اینکه همیشه فکرِ یارن
چقدر تنها میشن وقتی که هستن
چقدر زیبا میشن وقتی که نیستن
ندای قلبشون ضربان عشقه
توو درسِ عاشقی دلدارو مستن
رها بودن براشون عین وصله
همیشه توو نگاشون این یه اصله
کتاب اعتقاد و مذهب و دین
نوشتاری برای یار و وصله
به درگاه خدا با یادِ توو دل
یه ردّی مونده از اعجازِ مشکل
همه عقل و دل و جونا دلیله
برای واپسین معراج و حاصل
برای مهربون میراثِ این تن
شریکِ همزبون رویای روشن
شعارِ حک شده بر روی دیوار
خدای آسمون ناجی بَرزَن....!